تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN
تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN

تخارستان ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی TAKHARISTAN

اقتصادی، بانکیداری وامور مالی

انقلابات بورژوائی وانقلاب صنعتی دراروپا

درکشورهای اروپای غربی مبارزه خلق دردوران  فئودالی غالباً خصلتی ضد کلیسائی می یافت ازآنجا که کلیسا درقرون وسطی قدرقدرت بود وازطریق اصول دین برزندگی معنوی وایدئولوژی مردم نفوذداشت، هراعتراض اجتماعی خلق جنبۀ ضددینی بخود می گرفت. انتقادازنظام اجتماعی حاکم درمبارزه علیه کلیسای رسمی- که ازقدرت خودبرای تطهیراین نظام سودمی جست- تظاهرمی کرد. اعتراض اشکال گوناگون به خودمی گرفت. توده های مردم علیه رسوم دینی واحکام اساسی کلیسای حاکم، علیه کلیسا بمنزله نیرومندترین مالک فئودال، علیه روحانیون وکشیشان که نمایندۀ طبقه حاکم بودند وعلیه مالیات وعوارض کلیسائی می شوریدند. درپس این جنبش رافضی، عوامل اقتصادی- اجتماعی دست اندرکاربود. ویژگی این جنبش ها به تکامل اقتصادی وتغییرنیروهای طبقاتی درکشورمفروض بستگی داشت. لیکن نظرات مذهبی رافضیان

درجهت تکامل بیشترجهان بینی ونظرات سابق بود. درعین حال تحت تأثیرروابط اقتصادی- اجتماعی درجامعه این جنبشها شکل می گرفت. دراروپای غربی جنبش های ضد دینی خلق هد فش کلیسای کاتولیک وآموزش های مربوط به آن مذهب بود. جنبش های خلق که لفافۀ عقیدتی مبارزه بامذهب حاکم راداشت نقش بسیارمهمی درمبارزه علیه بهره کشی فئودالی، علیه کلیساهای رسمی که ازقدرت خود برای حمایت ازدولت های فئودالی سود می جستند، ایفا کرد. ولی ارزش جنبش انقلابی رافضی نسبی بود . شکل مذهبی جنبش های مذکورجهت ضدفئودالی مبارزۀ خلق را سست میکرد وآنهارا ازامکان مبارزه فعالانه تروپیشرفته ترعلیه نظام فئودالی محروم می ساخت.

بورژوازی دربطن جامعۀ فئودالی ودرجریان متلاشی شدن تولید خرده کالائی رشد کرد ودرمرحلۀ تراکم اولیۀ سرمایه به مثابه طبقه ظاهرشد وسپس طی چند قرن مبارزه توانست باسرنگونی نظام فئودالی حاکمیت اقتصادی وسیاسی خودرامستقرکند. پیکاربورژوازی علیه سلطۀ فئودالیزم ، جنبه های اقتصادی وسیاسی وایدئولوژیکی یافت. درآن شرایط بورژوازی طبقه مترقی بود، زیراکه پیشرفت جامعه، برداشتن بندهای فئودالی ازدست وپای آن درشئون مختلف اقتصادی واجتماعی وفرهنگی وعلم وغیره بود ومنافع طبقه بورژوازی رشد نیروهای مولده رااتقاضا میکرد.همکاری سادۀ سرمایه داری ومانوفکتورها پایگاه اقتصادی طبقۀ جدید بورژواها ومناسبات سرمایه داری دربطن نظام فئودالی بودند. طبقۀ جدید وحاملین مناسبات تولیدی جدید سرمایه داری مدت ها قبل ازآن که  فرماسیون سرمایه داری یادولت سرمایه داری پاگیرد، دردرون فرماسیون قبلی وجودداشته ودرتضادبا طبقۀ فئودال ومناسبات  فئودالی رشد کرده است. درشرایطی که تضاد اصلی فرماسیون فئودالی یعنی تضادبین رعایا وفئودال ها وقیام های دهقانی، اساس نظام کهنۀ فئودالی رامیلرزاند، انقلاباتی که زیررهبری طبقۀ جدید سرمایه داری وبخاطراستقرارسلطۀ سیاسی آن وحاکم کردن کامل مناسبات تولیدی سرمایه داری صورت گرفت، نظام های فئودالی راسرنگون کردند. چنین انقلاباتی درنیمۀ دوم قرن شانزدهم درسرزمین های کنونی بلژیک وهالند، درنیمۀ اول قرن هفدهم درانگلستان ودرآخرقرن هژدهم درفرانسه روی داد. اینها اشکال کلاسیک پایان یافتن فرماسیون فئودالیسم واستقرارصورت بندی سرمایه داری بود. ازنظرتاریخی رشد مناسبات تولیدی سرمایه داری دراروپای غربی ازقرون وسطی آغازمی شود. ولی اواخرقرن هژدهم میلادی واوایل قرن نزدهم است که تولید ماشینی آغازمیشود. کارخانجات مجهزباماشین وتکنیک صنعتی جای مانوفکتورها وکارگاه های پیشه وری را می گیرد. درکشاورزی موسسات بزرگ سرمایه داری تاسیس میگردد که درآن کارگرکشاورزی مزدبگیرهمراه باماشین های کشاورزی کارمی کند.

تضادنیروهای مولد متکامل باروابط تولید پوسیده فئودالی هرلحظه شدت می یافت. لیکن استقرارنهائی روابط تولیدسرمایه داری نمیتوانست پیش ازبرچیده شدن کامل تاسیسات سیاسی فئودالی، بویژه دولت فئودالی- تکمیل گردد. واین امرازطریق مسالمت آمیزوتدریجی امکان پذیرنبود. ازاین روسرنگونی نظام سیاسی فئودالی قانون اجتناب ناپذیرتکامل اجتماعی بود. درفرماسیون وجنگ دهقانی درآلمان نخستین کوشش نافرجام درانقلاب بورژوازی بود. دومین قیام ، انقلاب بورژوازی هالند(1566-1609) بود که بصورت جنگ آزادیبخش ملی علیه حاکمیت اسپانیا تجلی نمود. انقلاب هالند وهمه انقلابات بورژوازی بررغم نقش مترقی بی تردید شان قادربه نابودکردن استثماربطورکلی نبودندوصرفاً حاکمیت بورژوازی راجانشین سلطۀ ارباب ها نموده وشکل استثمارتغییرکرد. پیروزی بورژوازی هالند- نخستین انقلاب خوش فرجام بورژوائی درجهان- بدست توده های خلق صورت گرفت  ولی تاثیرانقلاب هالند درسیربعدی تاریخ اروپا محدودبود. ازاین روعصربورژوازی بمعنی وسیع کلمه، فقط باانقلاب بورژوازی انگلیس درقرن شانزدهم وبویژه انقلاب فرانسه دراواخرقرن هژدهم آغازگشت.

 انقلاب بورژوائی درقارۀ اروپا به سقوط فئودالیزم انجامید. موانع فئودالی روابط تولید سرمایه داری ازمیان برداشته شد وراه تکامل سریع آنها هموارگشت. انقلاب بورژوائی موانع موجوددرراه تکامل نیروهای تولیدی راازپیش پابرداشت ورشد نیروهای مزبوررابیش ازپیش شدت بخشید وزمینۀ انقلابی رادرتکنولوژی- اختراع ماشین- فراهم ساخت. تکامل صنعت،کارباماشین راجایگزین کاردستی که درمانوفکتورها تسلط داشت، ساخت. گذارازمرحلۀ مانوفکتور(که نیروی محرک آن بازوی کارگربود) به مرحلۀ صنعت ماشینی، به انقلاب صنعتی موسوم است. وتاثیرجانشینی کارباماشین درتکامل روابط اقتصادی- اجتماعی آن زمان چنان بود که می توان گفت  تااندازۀ معینی سرنوشت سرمایه داری را تعیین نمود.

انقلاب صنعتی پیش ازهرجای دیگری درنیمۀ قرن شانزدهم درانگلستان بوقوع پیوست. وهم درآنجاست که تکامل آنرابه روشن ترین وجهی می شد مشاهده کرد. این انقلاب درقرن نوزدهم به سایرکشورهای سرمایه داری نیزسرایت نمود. تصادفی نبود که انقلاب صنعتی دقیقاً درانگلیس آغازشد. درطی چهارقرن مقدمات تکامل سریع صنعت درشرف تکوین بود. الغای اصول سرواژوسلب مالکیت دهقانان اززمین های خود به پیدایش انبوهی بازوان کارآزاد وتکامل تولید کشاورزی به شیوۀ سرمایه داری انجامید واین هردو انگیزه رشد بازارداخلی گشت. فتوحات استعماری نیزبازارهای خارجی بسیاری برای انگلستان بوجودآورد که سرچشمه ای برای ثروت شگرف این کشور بود. وسرانجام باید ازانقلاب بورژوائی قرن هفدهم نام برد که بسیاری ازبقایای دوران فئودالی راازمیان برداشت.

 انقلاب صنعتی دررشته های ازصنعت آغازشد که درآن محدودیت های صنعتی کمتربود.- یعنی درصنعت نخ ریسی وپارچه بافی. انگلستان فئودالی همچون اروپای فئودالی بطورکلی براثرفقدان مواد خام( پنبه) به این رشته ازصنعت دسترسی نداشت. انگلستان تنها درنتیجۀ تصرف مستعمرات بویژه هندوستان به پبنه دسترسی یافت. بزودی کارخانه های ریسند گی به رقابت پیروزمندانه باکارخانه های پشم بافی وپارچه بافی برخاستند. اینک دیگر انبوه بزرگی مصرف کننده ودرنتیجه بارازنسبتا ثابتی بوجودآمد بود واین خود پیشرفت صنعت ریسندگی را چنان تسریع کرد که کارخانه ها دیگرنمیتوانستند باآسانی تقاضای روزافزون مصرف کنندگان رابرآورده سازند. هرگونه نوآوری سبب افزایش تولید کارخانه های ریسندگی ودرنتیجه سود کلانی برای صاحبان آنها می گشت.

 اختراع ماشین درصنایع ریسندگی آغازشد. درسال1765 چرخ ریسند گی میکانیکی ودرسال 1767 Water frame ودرسال 1779 ماشین نخ ریسی اختراع گردید. اختراع ماشینهای مذکورفن ریسندگی را ازریشه تغییرداد. دردهه 1770 کارخانه های ریسندگی چندی که صدهاکارگررا بکارمشغول میداشت تأسیس شدند. نخستین ماشینها باچرخهای آبی به حرکت درمی آمد که ناگزیرفقط درکناررودخانه ها قابل استفاده بود. دردهۀ 1780  صنعت ریسندگی به استفاده ازموتوربخاری "وات" آغازنمود. توسعۀ تولید ماشین نیازبه فلزات بیشتری را بوجودآورد ولی کمبود ذغال چوب، پیشرفت استخراج وذوب فلزات را محدود می ساخت. رشد سریع تولید فلزات فقط پس از اختراع کورۀ هنری کورت درسال 1784 که ذوب فلزات را ممکن گردانید میسرگشت. استعمال ماشین رفته رفته به رشته های دیگرکشید وبه تکامل یک رشته ازصنایع پیوسته وبویژه صنایع سنگین اجامید. توسعۀ صنایع سنگین باایجاد ماشین سازی تکمیل گشت. درآغازماشین ها درمانوفکتورها وبادست تولید می شد وازاینروبسیارگران تمام شده وتولید وعرضۀ آن ازتقاضا ی روزافزون صنایع عقب ماند. تنها هنگامی که ماشین سازی میکانیکی همچون شاخۀ جداگانه ای درصنعت پابه عرصۀ وجود نهاد امکان تولید سریع تروارزانترماشین فراهم شد. نخستین راه آهن درانگلستان درسال 1825 ساخته شد ودرنیمۀ قرن نوزدهم انگلیس دارای ده هزارکیلومترراه آهن بود. صنعت ماشین سرانجام دردهۀ 1840 برتولیدات دستی فائق آمد. سالهای مزبوررا میتوان سالهای استفاده ازنتایج انقلاب صنعتی خواند. انگلستان بصورت کشورصنعتی پیشگامی درآمد وآنرا«کارگاه جهان»  لقب دادند.

محرک انقلاب صنعتی درفرانسه همانا انقلاب کبیربورژوائی آن کشوربود. انقلاب صنعتی درفرانسه ازپایان قرن هژدهم آغازشد وپیشرفت آن درسراسرنیمه قرن نوزدهم ادامه داشت. درفرانسه نیزنظیرانگلستان، انقلاب دررشتۀ جدید ریسندگی روی داد. درسال 1805 دستگاهی باین منظوراختراع گردید. درسال 1812فرانسه دارای 200 کارخانه ریسندی میکانیکی بود.ماشین سازی مکانیکی فرانسه دردهۀ 1820 بوجودآمد وساختمان راه آهن درسالهای 1830 آغازشد. ویژگی انقلاب صنعتی فرانسه تکامل وتوزیع ناموزون صنعت آن بود. انقلاب صنعتی فرانسه دیرترازانقلاب صنعتی انگلیس آغازشده بود وباآهنگی کندترپیش میرفت وعلت آن برابری انگلیس دربازارجهانی بود. افزون براین، کثرت اقتصاد کوچک روستائی ودرنتیجه کمبودبازوی کارمانع صنایع بزرگ بود.

انقلاب صنعتی درآلمان براثروجودبقایای نیرومند فئودالی (نیرومندترازفرانسه وانگلیس) وپراکندگی سیاسی ووجودسدهای گمرکی داخلی دیرترآغازشد. انقلاب صنعتی آلمان بطورعمده دردهۀ 1840 شروع شد. انقلاب صنعتی بزرگ تنهادردهۀ 1850- 1860 روی داد. ازآنجا که انقلاب صنعتی آلمان دیرترازانگلیس وفرانسه آغازشد، صنایع آلمان که ازآخرین دست آوردهای علوم وصنایع سودمی جست، مجهزترازصنایع کشورهای ««سرمایه داری کهن» ازکاردرآمد.انقلاب صنعتی امریکا که درست درپایان قرن هژدهم وپس ازجنگ انقلابی پاگرفت واجدویژگی های ناشی ازتکامل خاص آن کشوربود. درآغازانقلاب مزبورنه درسراسرکشوربلکه تنها درایالات شمالی- یعنی مسکون ترین بخش آن- ظاهرشد. درجنوب شرقی اقتصاد مزارع بزرگ ومبتنی برنظام برده داری حکمفرما بود درحالی که درغرب کوچ نشینی دراراضی جدیدهنوزپایان نیافته بود. بطورکلی آهنگ رشد انقلاب صنعتی امریکا کندترازانگلیس بودواین تاحدی به سبب رقابت انگلیسان نیزبود.

ماشین پایه مادی وفنی انقلاب صنعتی محسوب می شود. ولی انقلاب صنعتی فقط محدودبه به تغییرات فنی درصنعت نبود گرچه تغییرات فنی خودواجد اهمیت شایانی درافزایش بازدهی کاروکاهش هزینه تولید بود. انقلاب صنعتی درمناسبات اجتماعی تغییرات چشمگیری بودجودآورد. نتیجۀ مستقیم گذاربه تولید ماشین پیدایش انبوهی ازکارگران صنعتی، تشکیل سریع پرولتاریا همچون یک طبقه وازمیان رفتن دهقانان(درانگلستان) یا کاهش آنها (درفرانسه) بود. پیشرفت شیوۀ سرمایه داری تولید توأم باتشدید بهره کشی اززحمتکشان بود. کارگران به زائده ای ماشین تبدیل شدند. سادگی جریان تولید وکاربا ماشین ازاهمیت کارماهرانه کاست؛ وصنعت نیروی کارارزان زنان وکودکان راهرچه بیشترمی بلعید واین خود مایۀ کاهش مزدها وافزایش بیکاری گشت. درآغازقرن نزدهم تنها 27 درصد ارکارگران کارخانه ها مردانی بیش از18 ساله بودند.

ظهورپرولتاریای صنعتی مهم ترین بهرۀ اجتماعی انقلاب صنعتی بشمارمی آید. کارمشترک درکارخانه های صنعتی بزرگ به تشکل وگردآمدن انبوهی ازکارگران دریک واحد وایجاد همبستگی طبقاتی میان آنها انجامید. انقلاب صنعتی موازنۀ نیروهارا درداخل طبقۀ بورژوازی بهم زد. بورژوازی صنعتی بربورژوازی تجاری تفوق یافت. جوهرانقلاب صنعتی ایجادصنعت بزرگ بود، یعنی هدف صنعتی کردن عبارت است ازبنای پایه ای فنی متناسب باروابط تولیدی سرمایه داری. ولی صنعتی کردن بگونۀ سرمایه داری همچون جزئی ازتولید سرمایه داری نمی توانست ازحیطۀ عمل قانون اساسی اقتصاد سرمایه داری- قانون عملکرد ارزش اضافی- بیرون باشد. ازاین رودرکشورهای سرمایه داری انقلاب صنعتی ازصنایع  سبک آغازشد- صنایعی که براثربرگشت سریع سرمایه امکان دست یابی هرچه سریع تربه سود رافراهم می کند وفقط پس ازتراکم سرمایه بود که سرمایه داری متوجه صنایع سنگین گشت.کشورهای سرمایه داری بطورعمده ازطریق چپاول مستعمرات توانستند صنعتی شوند واین بویژه درموردانگلستان وفرانسه صدق میکند. وام های خارجی نیزوسیلۀ دیگری برای صنعتی شدن بود وسرانجام درپاره ای موارد صنعتی شدن تاحدی به حساب کشورهای مغلوب درجنگ انجام یافت. مثلاً آلمان برای ایجادصنایع بزرگ خود ازغرامت دریافتی ازفرانسه- پروس سودجست. لیکن درهمۀ موارد یکی ازعوامل ایجادصنایع بزرگ درکشورهای سرمایه داری غارت ملت خودی- افزایش مالیات ها، خانه خرابی دهقانان وتشدید بهره کشی ازکارگران بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد