تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN
تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN

تخارستان ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی TAKHARISTAN

اقتصادی، بانکیداری وامور مالی

بورس و انواع آن

مفهوم اجمالی بورس اوراق بهادار:

کلمه بورس ، در واقع واژه فرانسوی است که ریشه آن از یک نام یونانی و لغت لاتین بورسا Bursa گرفته شده است. البته ریشه حقیقی آن قدری ناشناخته می باشد. در فرهنگ های معتبر لغت ، در مقابل کلمه بورس ، لفظ [ مبادله] و گاهی هم [مکان مبادله] و هم سیستم مبادله آمده است. در اصطلاح به مفهوم بازار است.
به هرحال اولین بار به این معنی در اروپا و بخصوص در فرانسه بکار رفته است. از نظر اصطلاح اقتصادی ، به نوعی بازار داد و ستد و یا نوعی سیستم خرید و فروش اطلاق می شود که در آن اسناد و اوراق مالی ، پولهای کشورهای مختلف ، طلا ، کالاهای پایه ایی و امثال آن مبادله می شوند. بنابراین گفته می شود : بورس اوراق بهادار ، بورس ارز ، بورس اسناد ، بورس طلا ، بورس نفت ، بورس اتومبیل ،بورس مسکن و ...
پس مفهوم عام بورس از هر نوع مبادله و واسطه مبادله و یا بازار مبادله می باشد.

البته اگر بازار بورس ، بصورت مطلق و بدون قید و قرینه خاصی عنوان شود، منظور از آن خرید و فروش اوراق بهادار می باشد و اصولا بیشترین حجم مبادلات بورس (نسبت به بورس ارز، طلا و نفت و ...) مربوط به این اوراق می باشد. قابل ذکر است که بزرگترین مرکز بورس دنیا بورس نیویورک و دومین آن ، بورس لندن است . بورس های ژاپن ، آلمان و فرانسه در رده های بعدی قرار می گیرند. در این نوشتار، صرفا بورس اوراق بهادار مورد نظراست و سایر انواع بورس ، نیاز به بررسی مستقلی دارد .

نکته دیگری که لازم است دراین قسمت روشن شود این است که خود این اوراق ، در درون خود، به دو دسته عمده تقسیم می شوند. یک دسته را اوراق قرضه و دسته دیگر را اوراق سهام می گویند. یک سری ویژگی هایی در هر دوی آنها مشترک می باشد و بعضی از خصائص هم ، در هر یک وجود دارد که جبنه انحصاری داشته و در دیگری موجود نمی باشد. لذا هر جا به اوراق بهادار بطور کلی اشاره می شود هدف جوانب مشترک آنهاست و هرگاه که به یکی از آن دو صریحا اشاره می شود، جنبه های خاص مورد نظر است .

اوراق بهادار، مجموعه اسنادی قانونی هستند که دارای مالیت اعتباری می باشند،

 

بورس و انواع آن

 

مفهوم اجمالی بورس اوراق بهادار:

کلمه بورس ، یک واقع واژه فرانسوی است که ریشه آن از یک نام یونانی و لغت لاتین بورسا Bursa گرفته شده است. البته ریشه حقیقی آن قدری ناشناخته می باشد. در فرهنگ های معتبر لغت ، در مقابل کلمه بورس ، لفظ [ مبادله] و گاهی هم [مکان مبادله] و هم سیستم مبادله آمده است. در اصطلاح به مفهوم بازار است.
به هرحال اولین بار به این معنی در اروپا و بخصوص در فرانسه بکار رفته است. از نظر اصطلاح اقتصادی ، به نوعی بازار داد و ستد و یا نوعی سیستم خرید و فروش اطلاق می شود که در آن اسناد و اوراق مالی ، پولهای کشورهای مختلف ، طلا ، کالاهای پایه ایی و امثال آن مبادله می شوند. بنابراین گفته می شود : بورس اوراق بهادار ، بورس ارز ، بورس اسناد ، بورس طلا ، بورس نفت ، بورس اتومبیل ،بورس مسکن و ...
پس مفهوم عام بورس از هر نوع مبادله و واسطه مبادله و یا بازار مبادله می باشد.

البته اگر بازار بورس ، بصورت مطلق و بدون قید و قرینه خاصی عنوان شود، منظور از آن خرید و فروش اوراق بهادار می باشد و اصولا بیشترین حجم مبادلات بورس (نسبت به بورس ارز، طلا و نفت و ...) مربوط به این اوراق می باشد. قابل ذکر است که بزرگترین مرکز بورس دنیا بورس نیویورک و دومین آن ، بورس لندن است . بورس های ژاپن ، آلمان و فرانسه در رده های بعدی قرار می گیرند. در این نوشتار، صرفا بورس اوراق بهادار مورد نظراست و سایر انواع بورس ، نیاز به بررسی مستقلی دارد .

نکته دیگری که لازم است دراین قسمت روشن شود این است که خود این اوراق ، در درون خود، به دو دسته عمده تقسیم می شوند. یک دسته را اوراق قرضه و دسته دیگر را اوراق سهام می گویند. یک سری ویژگی هایی در هر دوی آنها مشترک می باشد و بعضی از خصائص هم ، در هر یک وجود دارد که جبنه انحصاری داشته و در دیگری موجود نمی باشد. لذا هر جا به اوراق بهادار بطور کلی اشاره می شود هدف جوانب مشترک آنهاست و هرگاه که به یکی از آن دو صریحا اشاره می شود، جنبه های خاص مورد نظر است .

اوراق بهادار، مجموعه اسنادی قانونی هستند که دارای مالیت اعتباری می باشند، ( هر چند مالیت حقیقی ندارند، عقلا برای آنها نوعی مالیت اعتبار کرده اند در این مورد به سایر مقالات سایت بورس کالا مراجعه نمایید) بنابراین ، مانند سایر اشیایی که مالیت دارند دارای ارزش هستند و در بازار بورس ، مورد مطالعه قرار می گیرند. این اوراق ، دارای قیمت اولیه و یا قیمت اسمی هستند که توسط منتشر کننده آن (که معمولا دولت ها و یا شرکت های مختلف دولتی یا خصوصی هستند) روی آنها ثبت می گردد.
خریداران ، در ابتدا در مقابل اخذ اوراق ، همان مبلغ اسمی را به عنوان قیمت اولیه می پردازند. اما این قیمت لزوما ثابت نمی ماند و در بازار بورس و براساس قوانین عرضه و تقاضا و تحت تاثیر همه عوامل اقتصادی که قیمت ها را دستخوش تغییر قرار می دهند، قیمت های دیگری پیدا می کنند. لذا گاهی اوراق مذکور، بیشتر و زمانی کمتر از قیمت اسمی ، مبادله می شوند.

عقلای اقتصاد، برای انتشار و خرید و فروش این اوراق ،اهداف اولیه ایی را ذکر می کنند که هر چند در مقاطع مختلف اقتصادی و براساس نتایج مورد نظر فرق می کنند، اما بطور کلی می توان به چند مورد عمده آنها، به این صورت اشاره کرد:

1.کانالیزه کردن پس اندازهای کوچک .

2. تجهیز پس انداز راکد در امر تولید و خدمات مفید و کارآفرین.

3. کنترل حجم نقدینگی جامعه .

4.افزایش درآمد دولت یا سایر موسسات منتشر کننده .

اصولا راه اندازی پروژه های مختلف اقتصادی در همه زمینه ها (تولیدی ، بازرگانی ، خدماتی و غیره ) نیاز مشخص به انباشت سرمایه دارد. از طرف دیگر، پس اندازهای پراکنده و احیانا راکدی در سطح جامعه وجود دارند که کارآیی مفیدی را دارا نمی باشند. وقتی این پس اندازها، جذب یک تشکیلات اقتصادی فعال گردند کارآیی مفیدتری خواهند داشت و در ضمن انباشت سرمایه ، موسسات مورد نظر را تامین خواهند کرد.
با توجه به هدف مشخص دیگر، انتشار و فروش این اوراق ، نوعی منبع درآمد حداقل برای دولت منتشر کننده می باشند. به عنوان مثال ، یک راه عقلایی دولت ها برای تامین کسری بودجه ، همین انتشار اوراق مورد نظر می باشد. ضمنا توسط خرید و فروش این اوراق ، می توان پول و نقدینگی داخل جامعه را به سمت مطلوب سیاست های حاکم بر اقتصاد جامعه هدایت کرد و در نتیجه می توان نوعی تعادل در درآمدها در داخل جامعه بوجود آورد. حتی می توان نوعی ثبات برای ارزش پول داخلی ایجاد کرد و روی قیمت های داخل جامعه ، تاثیر مورد نظر را اعمال نمود.
این موارد، حداقل توجیهاتی هستند که در علم اقتصاد برای بیان ضرورت انتشار و خرید و فروش اوراق بهادار ذکر می شوند .

 

همانطور که اشاره شد اوراق بهادار دو نوع مختلف هستند:

این اوراق ، اسنادی هستند که دلالت دارند بر پرداخت مبلغ ثبت شده روی آنها (مبلغ اسمی اولیه ) توسط منتشر کننده آن در آینده - براساس قرارداد - به دارنده آن اوراق
به این صورت ، یک ورقه بصورت ثبتی و قانونی توسط دولت (یا هر موسسه دیگر) منتشر می شود که روی آن مبلغ اسمی و اولیه مشخص شده است . مدت معینی هم برای این اوراق در نظر می باشد مثلا اوراق قرضه یکساله ،سه ساله ، پنج ساله و... ضمنا برای این اوراق یک سود ثابتی در نظر می گیرند که در سررسیدهای مشخص ، دارنده این اوراق می توانند مثلا به موسسات دولتی منتشر کننده مراجعه کرده و آن را دریافت کنند. این سود ثابت را دولت ، بخاطر جلب خریداران می پردازد. از طرفی دیگر، اقتصاددان ها می گویند چون پولهای پرداخت شده توسط مردم به دولت در قبال اخذ اوراق مذکور، حداقل در معرض خطر تورم هستند، شایداین سود ثابت ، یک نوع تضمین ارزش واقعی پول باشد.

اوراق قرضه :
بیشترین این اوراق (و در بسیاری از کشورها تمام آنها را) دولت ها منتشر می کنند. اصولا برای کنترل پول و نقدینگی جامعه در اقتصاد عنوان می شود که خرید و فروش اوراق قرضه قوی ترین و مطمئن ترین وسیله ای است که دولت ها می تواننداز آن بهره جویند. به این صورت که وقتی پول ، داخل جامعه زیاد است و از حد لازم و معقول اقتصادی بالاتر است و مثلا خطر تورم را بدنبال دارد. سیاست اقتصادی صحیح این است که پولهای مازاد داخل جامعه ، بصورتی کاهش یابند، لذا دولتها، اوراق قرضه منتشر می کنند و پولهای داخل جامعه را جذب می کنند.
و برعکس ، گاهی پول داخل جامعه کمتراز حد مورد نیاز و مطلوب است و احتمال رکود و کسادی در اقتصاد وجود دارد. لذا نیاز به تزریق پول جدید به جامعه می باشد، دراین صورت ، دولت می تواند اوراق قرضه را خریداری کند و در مقابل آنها به مردم پول بدهد. روشن است که دولت قیمتی را برای اوراق اعلام می کند که دارنده اوراق حاضر به فروش آن باشد ( مثلا قیمتی بیشتراز قیمت اسمی اولیه ).
در ضمن ، سایر منافع عقلایی که برای اوراق بهادار بطور کلی ذکر می شود، در اوراق قرضه وجود دارد منتها در مورد کنترل حجم پول داخل جامعه قدرت اوراق قرضه نسبت به اوراق نسبت به اوراق سهام ، کاملا برتر و بالاتر است . و اصولا ازاین اوراق (و نه از اوراق سهام ) بطورانحصاری ، برای کنترل حجم پول استفاده می شود.


اوراق سهام :
این اوراق ،اسنادی هستند که نشان دهنده مالکیت صاحبان و دارندگان آنها در موسسه و شرکت منتشر کننده آن می باشد. به این معنا که اگر شخصی (حقیقی یا حقوقی ) دارای مثلا یک میلیون سهم از فلان موسسه باشد، یعنی به اندازه یک میلیون ، مالک کل تشکیلات موسسه می باشد. لذا هر چند خود ورقه سهم مالیت واقعی ندارد (مثل اوراق قرضه ) اما دلالت بر مالی و متکی بر نوعی ملک می باشد (برخلاف اوراق قرضه ).
از طرف دیگر، بر خلاف اوراق قرضه ، سود ثابتی به دارندگان سهام تعلق نمی گیرد، بلکه براساس فعالیت شرکت یا موسسه مورد نظر اگر سودی حاصل شود بر مبنای تعداد و نوع سهام بین صاحبان آنها توضیح می شود.

معمولا بین اوراق بهادار، حجم کل سهام از حجم اوراق قرضه بیشتر است بر خلاف اوراق قرضه که یکی ازاهداف محوری انتشار آن ، کنترل حجم پول و نقدینگی می باشد. هدف اولیه در انتشار سهام ، جمع آوری سرمایه برای راه اندازی موسسات مختلف اقتصادی (تولیدی ، خدماتی ، بازرگانی و ...) است .(در این زمینه مقالات زیادی در تالار گفتگوی سایت بورس کالا وجود دارد) البته همانطور که اشاره شد هر دو نوع از اوراق بهادار (سهام و قرضه ) اهداف مشترک عقلایی (ذکر شده ) را دارا هستند.

 

نقش اوراق بهادار در اقتصاد:

حال که اجمالا مفهوم اوراق بهادار و اهداف اولیه انتشار آنها روشن شد، به چهره دیگر این اوراق یعنی اهمیت این اوراق و مکانیسم حرکت آنها، مختصر اشاره می کنیم .

علاوه بر نقش تئوریک اوراق بهادار که اجمالا بر شمرده شده و در راستای مبانی عقلایی که در ارتباط با آنها ذکر گردید، در عمل هم جایگاه بالایی دراقتصاد جهان مختص به فعالیت های بورس اوراق بهادار می باشد. به گونه ای که در متون اقتصادی ،این اوراق را حاکم بر فعالیت های اقتصادی دانسته اند.
وقتی حجم این نوع معاملات را در کشورهای جهان بخصوص در کشورهای پیشرفته ملاحظه می کنیم ، به تاکیدات ذکر شده فوق بیشتر پی می بریم . چون از طرفی ، تقریبا تمامی کشورها حداقل برای کنترل حجم پول از نوعی ازاین اوراق بهادار ( اوراق قرضه ) الزاما استفاده می کنند. البته کشورهای پیشرفته ، از نظراقتصادی ، سهم بیشتری ازاین اوراق را ( از هر دو نوع آن ) در معاملات خود دارند اما در کشورهای جهان سوم و غیر پیشرفته هم ،این اوراق ،اهمیت خاص خود را دارا هستند. بعنوان مثال ، کشوری کوچک مانند کویت که از طرفی دارای یک اقتصاد تقریبا محدود و وابسته می باشد و از طرف دیگر بخاطر جمعیت کم و محدوده کوچک و از طرفی درآمد زیاد، اصولا مشکل کنترل پول و کسر بودجه و امثال آن نبایستی داشته باشدولی اوراق قرضه منتشر می کند . وقتی کشوری بااین اوصاف و با داشتن درآمد کلان حاصل از دلارهای نفتی ، نیاز به انتشار این اوراق دراین سطح دارد، مساله در مورد کشورهای بزرگ تر و کم درآمدتر جهان سوم و بطریق اولی کشورهای پیشرفته غرب روشن خواهد بود.

اصولا تمامی شرکت های مختلف دولتی و خصوصی که فعالیت های تولیدی ، خدماتی و تجارتی دارند، ضمن این که سرمایه اولیه و راه اندازی آنها براساس اوراق می باشد، بطور فعال در صحنه معاملات بورس اوراق بهادار حضور دارند. غالب طرحها و پروژه های جدید کشاورزی و صنعتی و امثال آنها، توسط انتشار و خرید و فروش این اوراق ، تامین مالی می شوند. اهمیت موضوع بگونه ای است که در بعضی از کشورها مثل آمریکا و کشورهای اروپایی ، وقتی بازار اوراق در حال رونق است اقتصاد در حال رونق است و اگر بازار اوراق تزلزلی داشته باشد، در کل اقتصاد منعکس می گردد. بعبارت دیگر، اوضاع سهام در آنجا نوعی شاخص وضعیت اقتصادی است . بهمین خاطراست که بحران بورس در 1929 آنقدر موثر است که سقوط بزرگ یا بحران کبیر قرن بیستم eateesion the g dep نام گرفت و پس از آن بیکاری و رکود و سایر معضلات اقتصادی ، چنان صحنه را بر اقتصاد سرمایه داری تنگ و تاریک کرد که حتی زمزمه سقوط این تفکر اقتصادی ، طنین افکند.

مثال ملموس تر اکتبر 1987 بود که هنوز هم در تجزیه و تحلیل های مختلف نشریات اقتصادی ، کنفرانسها و سمینارهای و حتی محافل درسی غرب می باشد. بعبارت دیگر، این اوراق بهادار از لوازمات حرکت اقتصادی کشورها و ابزار قدرتمند کنترل و سرمایه گذاری آنها شده اند. علاوه بر این ، تسهیل امور اقتصادی توسط انتشار و خرید و فروش این اوراق ،از دیگر زمینه هایی است که ضرورت توجه خاص به آنها را اثبات می کند. بعنوان مثال ، با چه وسیله ای به این راحتی غیر از اوراق بهادار می شود سرمایه های کوچک و راکد را جمع آوری و متشکل ساخت؟ و یا چگونه بدون انتشاراین اوراق می شود به این سهولت ، حجم پول داخل جامعه را کم و یا زیاد کرد؟ ابزارهای دیگری که بعضا بعنوان آلترناتیو اوراق ذکر می شوند علاوه براین که کارآیی آنها را ندارند، از سهولت خاص آنان نیز برخوردار نمی باشند.

 

عوامل تحکیم اوراق بهادار:

همانطور که ذکر شد، سهام و اوراق قرضه ، فی نفسه مالیت حقیقی ندارند، لذا ستونهای نگهدارنده آنها عوامل خارج از خودشان می باشد. یعنی همان عواملی که به آنها اعتبار داده اند نگهدارنده و تثبیت گر آنها هستند و در نتیجه رونق اوراق و کسادی آنها نیز، بستگی به تحکیم و همان عوامل خارجی و یا عدم استحکام آن عوامل دارد. نمونه هایی از عوامل عمده که در قوت و ضعف اوراق بهادار موثر هستند عبارتند از:

1. ثبات عمومی حاکمیت یک کشور:
این موضوع ،از عوامل ریشه ای موثر درایجاد تغییرات کلی در اوضاع عمومی اوراق بهادار می باشد. وقتی حاکمیت جامعه ، یک روند متعادل ، متحرک و بادوام داشته باشد، اعتماد و اطمینان عمومی به فعالیتهای مختلف آن (بخصوص در زمینه اقتصادی ) بیشتر می شود. دراین صورت ، انتظارات مردم نسبت به آینده ، روند مثبت و معقولی دارد. این موضوع ، خود عامل اصلی درایجاد و تداوم ثبات دراقتصاد بطور کلی ، و دراوضاع اوراق بهادار، بطور خاص می باشد. چون ارزش واقعی و اعتبار اوراق را ، انتظارات شکل گرفته خریداران و تقاضا کنندگان آن اوراق معین می کند.
دراقتصاد می گویند: [ اوراق بهادار (و سایراموال مشابه ) وقتی ارزش دارند که مردم فکر کنند ارزش دارند و اگر مردم نسبت به آنها بی اعتماد شوند از ارزش می افتتد]
قابل ذکر است که نقش انتظارات مردمی ، آنقدر در امور اقتصادی موثر است که هم اکنون در سطح اقتصاد جهانی تئوریهای مورد بحث دراین رابطه و تحت عنوان [ تئوری انتظارات عقلایی] مورد نظر و توجه اقتصاددانان بوده و بعنوان یک متغیر پویای اقتصادی از زوایای مختلف ، مورد تحلیل قرار می گیرد. به هر حال ، دوام و ثبات کل حاکمیت ، باعث رونق و تعادل در بازار اوراق بهادار و بر عکس بی ثباتی عمومی جامعه و سیاسی ،اقتصادی و ... عامل تزلزل و نوسان دراوضاع اوراق بهادار می باشد.

2. ثبات اقتصادی :
ثبات اقتصادی ، شرائطی است که اولا تولیدات جامعه در یک روند مطلوب باشد، ثانیا سطح اشتغال جامعه وضع طبیعی ( و بدون بیکاری ) داشته باشد. ثالثا حرکت قیمت های عمومی جامعه در راستایی سالم (بدون تورم ) قرار داشته باشد. ثبات اقتصادی (به مفهوم فوق ) و یا بی ثباتی اقتصادی بطور مستقل ، عامل دیگری در تعیین تغییرات بازار اوراق بهادار می باشد. قابل ذکر است که ممکن است ثبات سیاسی در جامعه باشد، ولی ثبات اقتصادی همسوی آن وجود نداشته باشد، این عدم ثبات ، مستقلا اثرات منفی بر اوضاع اوراق بهادار خواهد داشت .

3. قدرت مالی دولت :
هر قدر قدرت مالی دولتی که اوراق را منتشر کرده بیشتر باشد، رونق و ثبات اوراق بهادار بیشتراست و برعکس ،اگر دولت در یک کشور، از ضعف قدرت مالی برخوردار باشد و مثلا کسری بودجه داشته باشد و روند کسری بودجه افزایشی باشد، ارزش و اعتبار اوراق ، رو به سقوط و نوسان خواهد بود. اصولا قدرت سیاسی دولت در امور اقتصادی (حد دخالت دولت در اقتصاد) عامل کاملا تعیین کننده می باشد.

4. وضع تراز پرداخت های خارجی :
کشوری که تراز پرداخت هایش دارای ثبات بوده ، روند مثبتی دارا باشد، پشتوانه قدرتمندی برای بازار اوراق بهادارایجاد نموده و بر عکس ، تزلزل تراز پرداخت ها و روند منفی آن ، عامل عدم موفقیت بازاراوراق بهادار می باشد.

5. قدرت پول داخلی :
قدرت پولی که سهام و اوراق قرضه براساس آن مبادله می شوند، در تغییرارزش آنها موثراست . یک پول قدرتمند، اثرات مثبت روی قیمت اوراق بهادار می گذارد و بر عکس ، پول ضعیف (با فرض ثابت بودن سایر عوامل ) اثرات منفی خواهد داشت .

6. عملکرد سیستم بانکی کشور:
سیستم بانکی در هر کشور، با داشتن ابزار جذب سرمایه های پولی ، در واقع نوعی رقیب برای اوراق بهادار بحساب می آید. به این صورت که مردم ، پولهای خود را براساس منافع نسبی در زمینه های مختلف بکار می برند. مثلا اگر پولهای خود را در سهام ، سرمایه گذاری کنند از سود سهام برخوردار خواهندبود و اگر دراوراق قرضه سرمایه گذاری کنند از سود ثابت سالیانه بهره مند می شوند و اگر در بانک ها و بصورت سپرده قرار دهند از سود سپرده برخوردار خواهند شد.
حال اگر نرخ بازدهی سود سهام و یا اوراق قرضه ، کمتر از نرخ بهره بانک ها باشد، مایل خواهند شد که پولهای خود را به سیستم بانکی بدهند و برعکس ،اگر سود حاصل از اوراق بهادار بیشتر باشد، در اوراق ، سرمایه گذاری خواهند کرد. خلاصه سیاست های بانکی ، اگر یک مسیر و حرکت مداوم و طبیعی داشته باشند تا یک روند بی ثباتی ،اثرات مخصوص خود را روی بازاراوراق بهادار خواهند گذاشت .

 

منبع    www.boursekala.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد