پولهاى کالایى و فلزى علاوه بر ارزش اعتبارى داراى ارزش ذاتى نیز بودهاند؛ اما پولهاى کاغذى و تحریرى تنها مقدارى کاغذ هستند که به سبب نقشى که حکومتها بر آن حک کرده واعتبارى که مردم براى آن قائل شدهاند، ارزش پیدا کردهاند؛ به گونهاى که اگر اعتبار آن را حکومت مربوط نقض کند دیگر به عنوان پول شناخته نمىشود و داراى ارزش نخواهند بود، هر چند ممکناست به عناوین دیگر مانند کالاى عتیقه، داراى ارزش شوند.
عامل وپشتوانهاى موجب مىشود مردم براى نوعى پول اعتبار قائل شوند؟ آیا پشتوانه ارزش اعتبارى پول هم خود امرى اعتبارى یا امرى حقیقى است؟ نگاهى به تاریخچه(9) پول به ما نشان مىدهد که پول در دورانهاى مختلف داراى پشتوانههاى گوناگونى بوده است:
الف) در ابتدا وزن و عیار سکّههاى طلا و نقره، پشتوانه ارزش اعتبارى آنها بوده است.
ب) در مرحله بعد ذخایر طلا و نقره و سنگهاى قیمتى بانک یا دولتى که یک پول را چاپ کرده است، پشتوانه ارزش اعتبارى آن پول بوده است.
ج ) سپس مجموعه ذخایر سنگهاى قیمتى و اوراق بهادار وارزهاى خارجى بانک یا دولتى که پولى را منتشر کرده، پشتوانه ارزش اعتبارى آن پول بوده است.
د ) در نهایت، قدرت تولید حقیقى یک کشور از کالاها وخدمات مختلف، منابع طبیعى و ذخایر زیرزمینى گوناگون، نیروهاى فعال و متخصص، سیاستهاى درست و سنجیده و ثبات سیاسى و اقتصادى کشورى که پولى را نشر و از آن حمایت مىکند، پشتوانه پول محسوب شده است.
به روشنى ملاحظه مىشود که تمامى امور فوق -که به عنوان پشتوانه پول پذیرفته شدهاند- امورى حقیقى هستند؛ یعنى مردم بدون دلیل و موجب حقیقى، براى پول ارزش اعتبارى قائل نمىشوند و بالاتر از آن، حتى در برخى موارد دولتها براى پول رایج کشور، ارزشى قائل مىشوند، اما به سبب بروز جنگ یا مسائل دیگرى، مردم ارزش این پول را کمتر از میزان اعلام شده دولت مىدانند و در این صورت، مردم در کردار اقتصادى و ارزیابى خود از ارزش پول به آنچه به نظر آنها پشتوانه ارزش اعتبارى پول است و آن را تعیین مىکند، نظر مىافکنند و از آن تبعیّت مىکنند، هر چند که از ارزش تعیین شده دولت بسیار کمتر باشد.
نکتهاى که در اینجا قابل توجه است امکان تخطى همیشگى دولتها از رعایت تعادل بین حجم پول و پشتوانه آن است. به عنوان مثال: دولت امریکا در چاپ و نشر دلار -که رایجترین پول بینالمللى است- هیچ تعهدى براى پرداخت طلا به عنوان پشتوانه آن ندارد و مىتواند در کوتاهترین مدت به هر مقدار که بخواهد آن را چاپ و وارد بازار جهانى کند و سیاستهاى خود را با آن اعمال نماید و این امر مىتواند استقلال ملى کشورهاى جهان سوم را به شدت متزلزل کند؛ لذا هر کشور باید با توجه به اوضاع اقتصادى خود تدابیرى بیندیشد که آسیب پذیرى خود را از این جهت به میزان حداقل برساند.
بنابراین، کشورهاى صادر کننده پول نه تعهدى براى پرداخت پشتوانه آن دارند و نه تعهدى در مقابل کاهش خرید آن.گرچه مىکوشند ارزش آن را ثابت نگه دارند اما بهدلیل تورم جهانى و داخلى قادر نخواهند بود و از این رو، هر دولتى به حسب میزان محاسبات علمى و اقتصادى، اسکناس چاپ مىکند و تأییدش اعتبار آن است.