تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN
تخارستان       ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی           TAKHARISTAN

تخارستان ویژهء اقتصاد، بانکداری و امور مالی TAKHARISTAN

اقتصادی، بانکیداری وامور مالی

رشد وتکامل سرمایه داری درروسیه

پس ازلغوسرواژتکامل سرمایه داری درروسیه بسیارسریع پیشرفت. انقلاب صنعتی درروسیه حدود سالهای 1880 ودیرترازسایرممالک پیشرفتۀ امریکا واروپا بوقوع پیوست. اما نظری هم وجوددارد که انقلاب صنعتی درروسیه دردهۀ 1830 شروع شده است. کارمبتنی برنیروی بازو رفته رفته جای خودرا به کارماشینی می داد. نخستین ماشین بخاردرصنعت حمل ونقل به پیدائی آمد وشیوه های کشاورزی فنی مترقی آن زمان درکشاورزی معمول گشت ودرنتیجه تولید وبازرگانی افزایش یافت وروابط پول- کالائی رونق گرفت. بسیاری ازموسسات صنعتی تازه دراین سالها احداث گشت.  درفاصله سالهای 1866 و 1890 تعداداین گونه موسسات از2500 یا 3000  به 6000 واحد رسید

درفاصله سالهای 1866 و 1890 تعداداین گونه موسسات از2500 یا 3000  به 6000 واحد رسید. درطی همان دوره ، طول خط آهن روسیه ازچهارهزاربه 29 هزارکیلومترتوسعه یافت. در1890  بنگاه های بزرگ بابیش از100هزارکارگرکمتراز7 درصد همۀ موسسات کشورراتشکیل می داد. ولی این موسسات بیش ازنیمی ازکل محصولات صنعتی راتولید می کردند. صنعت روسیه درنیمۀ دوم سال های 90 توسعۀ بازهم بیشتری یافت. درسال 1890 ارزش کالاهای صنعتی روسیه 500 ر1 ملیون روبل بود درحالی که این رقم درسال 1900 به 3000 ملیون روبل بالغ گشت. درآغازقرن بیستم ، سرمایه داری روسیه مانندکشورهای سرمایه داری دیگربه عالی ترین وآخرین مرحلۀ تکامل خود( امپریالیزم) رسید. انحصارها کنترول رشته های عمدۀ صنایع رابدست آورده بودند.درطی دورۀ بحران اقتصادی شدید 1900-1903،هنگامی که نیمی ازبنگاه ها کارخودراتعطیل کرده بودند، اتحادیه های بزرگی ازسرمایۀ انحصاری تشکیل شد. درروسیه مانند سایرکشورهای امپریالیستی سرمایۀ بانکی باسرمایۀ صنعتی آمیخته شد وبدین گونه یک اولیگاریشی مالی بوجودآمد. بانک دولتی، بانک های «اشراف»، بانک «دهقانان» وبانک های دیگرنقش مهمی درصنایع وحمل ونقل ایفامی کردند. روزبه روزبرنفوذ اولیگاریشی مالی تزاری افزوده می شد. سرمایه داری انحصاری درروسیه باتمامی جنبه های عمومی خودمانند غرب تکامل یافت لیکن مشخصات ویژۀ خودرانیزداشت.

خصوصیات امپریالیستی درروسیه بطورعمده عبارت بودازادامۀ بقایای ریشه دارفئودالیزم دراقتصاد ونظام سیاسی درکنارانحصارهای بزرگ سرمایه داری. یکی ازمهمترین نتایج این پدیده وابستگی روسیه تزاری به امپریالیسم اروپای غربی بود. که بنوبۀ خود به تشکیل جنبه های ویژۀ امپریالیسم روسیه کمک می نمود. بقای عمده سرواژ درروسیه  سرمایه داری رژیم اربابی وتزاریسم بود. درآغازقرن بیستم 30 هزارنفرمالک بیش از70 ملیون هکتارازاراضی بودند. درحدود همین مقدارمتعلق به 5ر1 ملیون خانوارروستائی بود. یک خانوارروستائی بطورمتوسط دارای 7 هکتارزمین بودوهرمالک صاحب 300 ر2 هکتار. مالکان بزرگی وجودداشتند که صاحب املاکی به مساحت چندین هزارهکتاربودند. تزاربزرگترین زمین دارمحسوب می شد یعنی به اندازۀ زمین یک ملیون خانوارروستائی . دهقانان برای اعاشۀ خود وخانوادۀ شان مجبوربودند زمین راازمالکان به سخت ترین شرایط اجاره کنند. دهقانان نمی توانستند بهره نقدی بپردازند وبنابرین مجبوربودند برای زمان معینی درزمین ارباب کارکنند. مالکان غالباً اقتصادخودرا به سبک قدیم بااستفاده ازکاراجباری وغیرمولد دهقانان اداره می کردند. زمین هم دراملاک مالکان وهم درمیان خانوارهای روستائی با وسایل ابتدائی کشت می شد وبه ندرت ازوسایل مکانیکی جدید استفاده بعمل می آمد. همۀ اینها تکامل نیروهای مولد رادرکشاورزی عقب می انداخت. مالکیت انحصاری اربابان  راقادرمی ساخت قیمت زمین رادربالاثابت نگهدارندواین موضوع نیزمانع تکامل سرمایه داری درصنعت وکشاورزی بود. مالکیت مشترک جماعت های روستائی ووجودیک رشته تعهدات فئودالی که دست وپای دهقانان رابسته بودمانع مهاجرت جمعیت روستائی به شهرها بود، امکانات سرمایه داری را برای خرید نیروی کارارزان محدودمی ساخت.

بقایای سرواژنیزبه مقاومت ادامه می داد. استبداد تزاری شکلی ازدیکتاتوری مالکان سرف داربود. هزاران ژاندارم وپولیس ازتزار، مالکان وسرمایه داران را دربرابرخلق محافظت می کردند. قریب 200 هزارنفرکشیش به تحمیق مردم مشغول بودند واطاعت ازبهره کشان را به آنان می آموختند. تزاریسم زحمتکشان را درجهل نگه میداشت. چهارپنجم جمعیت روسیه بی سوادبودند. استبدادتزاری درحالی که نماینده منافع مالکان سرفداربود ازسرمایه داران نیزحمایت می نمود. به تقاضای کارخانه داران مقامات دولتی باشتاب واحدهای رابرای سرکوبی کارگران وشکستن اعتصابات گسیل می داشت. ازاین روبورژوازی روسیه که ازجنبش توده ها بیش ازهرچیز بیمناک بود به تزاریسم ودستگاه جوروستم آن علاقمند بود. بورژوازی روسیه به مبارزه علیه تزاریسم وبقایای سرواژعلاقمندی نداشت بلکه می کوشید باتزاریسم ازدرسازش وارد شود.

عقب ماندگی اقتصادروسیه درمقایسه با کشورهای سرمایه داری پیشرفته هرسال که می گذشت زیادترمی شد. روسیه همچنان کشورکشاورزی عقب مانده باقی ماند. صنعت روسیه ازحیث ماشین ها وتجهیزات درسطح خیلی پائین ازانگلیس وآلمان بود چه رسد به امریکا. روسیه فاقد صنایع بزرگ نظیرکارخانه های ماشین سازی واتومبیل سازی وغیره بود. ابزارهای ماشینی ومیکانیکی موردنیازصنعت روسیه ازخارج واردمی شد. عقب ماندگی اقتصادی روسیه این کشوررا به امپریالیسم اروپای غربی وابسته می ساخت. تکامل روابط سرمایه داری براثرکمبود سرمایۀ روسی سبب جلب سرمایه خارجی به روسیه شد. باگذارممالک اروپائی به مرحلۀ امپریالیسم، صدورکالا به روسیه بیش ازپیش جای خودرابه صدورسرمایه می داد.

هجوم سرمایه خارجی به روسیه براثرسودهای کلانی بود که صاحبان این سرمایه درروسیه بدست می آوردند. ضامن این سودهای کلان استثماربی رحمانۀ زحمتکشان روسیه بود. سرمایه داران خارجی بویژه فرانسه باکمال میل به حکومت تزاری وام می دادند. بارسنگین بازپرداخت این وام ها بردوش خلق روسیه بود. درطی 15 سال درفاصله 1898 و1913  روسیه تزاری 5000 ملیون روبل بابت بهرۀ  این وام ها وسود به امپریالیست های خارجی پرداخت. روسیه ازلحاظ اقتصادی بیش ازپیش به دول امپریالیستی وابسته شده بویژه به انگلستان. ویژگی های تشکیل امپریالیسم نیزمشخصات خاص آنرا درروسیه تعیین می کرد. تمرکزتولید درروسیه به سطحی عالی ترازکشورهای دیگررسیده بود. ولی باوجود موسسات بزرگی که درروسیه وجودداشت این کشورفاقد رشته های عمده صنعتی بود  که قادرباشد پیشرفت فنی بیشترراتضمین کند. سطح فنی صنعت بطورکلی ازکشورهای پیشرفته عقب تربود. درروسیه انحصارات بطورعمده درقلمروتوزیع فعالیت داشتند ودامنۀ فعالیت آنها درقلمروتولید محدودتربود. وازاین رو درروسیه سندیکاها بهترین نمونۀ شکل انحصاربود. دراین سندیکاها غالباً نقش قطعی باسرمایۀ خارجی بود. صدورسرمایه روسی مبلغ چشم گیری نبود. سرمایۀ روسی فقط به چند کشوروابسته وکم رشد مانند ایران، ترکیه وچین صادرمی شد. خودروسیه کشوری بود که به آن سرمایۀ فرانسوی، انگلیسی، بلژیکی، وجزآن  وارد می شد. امپریالیسم روسیه درانحصاربین المللی سرمایه داران برای تجدید تقسیم جهان شرکت داشت. افزون برآن، خودبازارروسیه آماج تقسیم میان انحصارهای اروپای غربی وامریکا بود. روسیه  تزاری همراه باامپریالیست های انگلیسی وفرانسوی نقشه های برای تقسیم ترکیه طرح کرده بود. روسیه یکی ازحلقه های زنجیرامپریالیزم جهانی بود که همه تضادهای جامعۀ سرمایه داری درآن به نهایت شدت رسیده بود. درروسیه تضادهای امپریالیستی چنان شکل تندی بخودگرفته بود که فقط می توانست باانقلاب حل وفصل گردد. انقلاب درروسیه دردرجۀ اول باید بقایای سرواژرا که تکامل کشوررا سد کرده بود برمی انداخت. همۀ نیروهای ارتجاعی( تزاریزم ومالکان ، بورژوازی بزرگ ودرعین حال مبارزه باامپریالیسم بود واین امکان می داد که انقلاب بورژوا- دموکراتیک درروسیه به مرحلۀ مترقی تری، انقلاب سوسیالیستی تکامل یابد که چنین شد.)

طبقه کارگرجدید درروسیه درطی رژیم سرواژپدیدارگشت. به نسبتی که صنایع بزرگ تکامل می یافت، یک پرولتاریای صنعتی جدید نیزشکل می گرفت. درسال 1865 درموسسات صنعتی بزرگ روسیه حدود هفت صد وشش هزارکارگرمشغول بود درصورتی که 25 سال بعد تعداد آنها دوبرابرشد ودرآغازقرن بیستم تقریباً به 5ر3ملیون نفررسید. نزدیک به ده ملیون کارگردرصنعت حمل ونقل، ساختمان وکشاورزی وغیره بکارمشغول بودند. طبقۀ کارگرروسیه براثرشرایط عینی خاصی که این طبقه درآن نشوونما می یافت پی گیرترین کارگران جهان بود. رشدسرمایه داری درروسیه درحالی که بقایای فئودالی به موجودیت خود ادامه می داد، سبب بی رحمانه ترین بهره کشی ازکارگران بود. سرمایه داران باحمایت حکومت  استبدادی تزاری وباایمنی کامل دسترنج کارگران رابه یغما می بردند. درروسیه تاپایان قرن نزدهم روزکار12 تا13 ساعت می رسید. ازقوانین کاروحمایت دولت ازکارسخنی درمیان نبود. سرمایه داران مزدکارگران را به نفع خود ثابت نگهمیداشتند.

 بیشترین بخش جمعیت روسیه (نزدیک به 85 درصد) رادهقانان تشکیل می دادند. ادامه مالکیت بزرگ اربابی دهقانان را به فقروخانه خرابی کشانده بود. پس ازاصلاحات ارضی سال 1861 اکثردهقانان که زمین کافی دراختیارنداشتند، نمی توانستند باکاردرزمین خود که درقبال آن مجبوربه پرداخت غرامت گزافی بودند، خودرا اعاشه کنند. برای پرداخت بهرۀ مالکانه، استفاده ازچراگاه ، عبورازقلمرومالک وجزآنها مجبوربودند بخش قابل توجهی ازروزکارخودرادرزمین ارباب کارکنند. دهقانان ازفشارحکومت تزاری نیزدرعذاب بودند. آنها مالیات کلانی برای حفظ ارتش، پلیس ودستگاه های حکومتی دیگرمی پرداختند. دربرابرعدم پرداخت مالیات به آنها تازیانه می زدند واموال شانرا مصادره می نمودند. ایشان درقبال  کوچکترین تخلف ازاطاعت مقامات شدیداً مجازات می شدند. کلیساها ودیرها نیزسهمی ازدسترنج دهقانان را به خود تخصیص داده بودند. وضع یأ س آوردهقانان آنهاراعلیه مالکان برمی انگیخت. جنبشهای دهقانی بویژه درسال 1904 درایالات خارکوف وپولتاوا(دراوکراین) ودربرخی ایالات دیگربخش اروپائی روسیه دامنۀ وسیعی یافت دهقانان محصولات وحشم مالکان را نابود کرده، املاک آنهارا به آتش می کشیدند. نیروهای تزاری شورش های دهقانی را که درفاصله های 1900 و1904 شمارآنها به 607 رسید به خون می کشیدند ولی نارضائی ومبارزۀ دهقانان ادامه داشت. این نطفۀ شرکت دهقانان نه تنها درانقلاب بورژوا- دموکراتیک سال 1905 وماه فبروری 1917 بلکه درانقلاب ماه اکتوبرهمان سال نیزبود.

لنین بدرستی روسیه را زندان ملل خواند و57 درصد جمعیت روسیه تزاری غیرروسی بودند. شرایط زندگی کارگران ودهقانان درمناطق ملیت های غیرروسی دورافتاده حتی بدترازنواحی مرکزی کشوربود. درمناطق ملیت های تحت ستم زحمتکشان ستم دوگانۀ را تحمل میکردند، ازیکسوبهره کشان محلی وازسوی دیگرملاکان وسرمایه داران روسی . ورود روسیه به  دورۀ امپریالیسم وضع زندگی زحمتکشان غیرروس راوخیم ترکرد. براثررشد ناکافی نیروهای مولد، غارت خلقهای ستمدیده یکی ازمنابع درآمد طبقات حاکم روسیه بود. اراضی دهقانان مناطق ملیت های تحت ستم به بهانۀ افزودن سهم زمین دهقانان کم زمین روسیه مرکزی ازطرف روسها سلب مالکیت ومسکون گشت. ازاین رومیان ملیت های گوناگون مصنوعاً ستیزه بودجودمی آمد. ملاکان وسرمایه داران روسی ملل ستمدیده را درمعرض اهانت وتحقیرهای بیشمارقرارمی دادند. غیرروسهارابه طرزاهانت آمیزی بیگانه می خواندند. درمناطق محلی آموزش وانتشارات کتب ومطبوعات بزبان محلی ممنوع بود. تقریباً تمامی جمعیت این مناطق بیسوادبودند. برخی ازملل حق کتابت رانداشتند. زبان روسی زبان رسمی سراسرکشوربشمارمی رفت. دولت تزاری برای انحراف توجه ملل ساکن درروسیه تضادهای طبقاتی، اختلافات وستیزه های ملی رابین ملل مختلف دامن می زد وملتی رابجان  ملیت دیگری می انداخت. دولت تزاری تالان های یهودی( یهودی کشی) را براه انداخت؛ ارمنی  وآذربایجانی هارا مسلح کرده ومیان آنها برخورد مسلحانه بوجود می آورد.

شکست انقلاب 1905- 1907 دورۀ ارتجاع سیاه ( استولیپینی) رادرپی داشت. گروه های ضربتی مجازات، آخرین شعله های انقلاب راخاموش ساختند. لیکن تزاریسم ازآن به بعد نیروی آن روبه تحلیل رفت. تزاریسم مجبورشد یک پارلمان ظاهری- دومای دولتی- برپاکند واجازۀ تاسیس اتحادیه ها وانتشارادبیات مترقی رابدهد. درآستانۀ جنگ جهانی اول باردیگرجنبش انقلابی ومترقی نیرومندی برخاست که باشروع جنگ موقتاً روبه خاموشی گذارد.

جنگ جهانی اول نشانه وآغازبحران عمومی سرمایه داری بود. تکامل ناموزون سرمایه داری درطی دورۀ امپریالیسم موجب عدم توازن سیستم جهانی سرمایه داری گردید. جنگ برای تجدید تقسیم جهان برپاشده بود. جنگ امپریالیسم را ناتوان ساخته وآن راآسیب پذیرترساخته بود. درست درهمین زمان بود که تئوری امکان پیروزی انقلاب دریک یاچند کشورمطرح شد. تکامل ناموزون ممالک امپریالیستی سبب  تکامل ناموزون انقلاب درممالک مختلف گشت. روسیه نمونۀ زندۀ این تکامل ناموزون بود. درآن هنگام معلوم شد که روسیه آماد ه ترین کشورها برای انقلاب است این کشورضعیف ترین حلقۀ زنجیرامپریالیسم جهانی راتشکیل می داد. وظیفۀ فوری ومستقیم انقلاب درروسیه هنوزسرنگونی استبدادتزاری وامحای بقایای فئودالیزم(انقلاب بورژوا د موکراتیک) بود. درعین حال که نطفۀ گذاربه مرحلۀ عالی تریعنی پیروزی  انقلاب سوسیالیستی  رادرخودمی پروراند که بامبارزه انقلابی پرولتاریا وسایرزحمتکشان روسیه پیروزی  انقلاب اکتوبرتحت رهبری حزب کمونیست( بلشویک) درسال 1917 تحقق یافت.                                             

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد